مدیر بنیاد فقهی مدیریت اسلامی: دکتر جلیلی را اصلح میدانم
- سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۰۳ ب.ظ
- ۰ نظر
پایگاه 598- انقلاب اسلامی را در حد تغییر یک حاکمیت و جایگزینی آن با افرادی جدید و احیاناً اخلاقی جدید نباید قرائت کرد. انقلاب اسلامی به باورداشت امام خمینی رحمةاللهعلیه و بیان زیبای مقام معظم رهبری حفظهاللهتعالی یک رستاخیز انسانی ـ اجتماعی بود. بر همین اساس بدون تردید اندیشهای نو و ارزشهایی جدید و نظام توصیههایی متفاوت در شرف جاری شدن در حیات انسانی است. این نگرش نوین را «گفتمان انقلاب» میخوانیم. انقلاب اسلامی با فاصله گرفتن از این گفتمان انقلاب اسلامی نیست و سهلگیری در این باب با خُلق انقلابی سازگار نیست.
به همین منظور پایگاه 598 در گفتگویی با حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید صمصام الدین قوامی مدیر بنیاد فقهی مدیریت اسلامی و مدیر سابق مدرسه علمیه معصومیه در این خصوص به گفتگو نشسته است که متن این گفتگو در ادامه می آید.
به نظر حضرتعالی که هم با مدیریت نوین و هم با مدیریت اسلامی آشنایی دارید و با اعتقاد تمام به دنبال ارائۀ الگوی مدیریت اسلامی هستید، ما در عرصۀ مدیریت کلان جامعه میتوانیم به خطوطی از چهرۀ این گفتمان اشاره کنیم و بر اساس آن دربارۀ گرایشهای مدیریتی به قضاوتی بنشینیم؟
ابتدا اشارۀ کوتاهی به تلاشی که از سر وظیفه در «بنیاد فقهی مدیریت اسلامی» انجام دادهایم بنمایم و به شما پاسخی بدهم. الگوی کار شده مدیریت اسلامی در این بنیاد بر اساس فرمول 2 + 4 است یعنی 4 محور مدیریت و 2 عرصه مدیریت که آن چهار محور در آن دو عرصه پیاده می شوند.
• محورهای مدیریت اسلامی
- محور نظم: شامل برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و رهبری که این مورد اخیر مادر وظایف مدیریت محسوب می شود.
- محور رشد: که مدیریت منابع انسانی می باشد که شامل محورهایی مانند کادر سازی، جانشین سازی، نظام گزینش، نظام شایستگی، نظام جبران، نظام تعلیم و تربیت و ... می شود.
- محور انگیزش: که مدیریت رفتار سازمانی می باشد و نگاه روانشناسانه در مدیریت است.
- محور معنویت: که همان مدیریت فرهنگ سازمانی می باشد مثلا فرهنگ خدمت بجای قدرت، فرهنگ جود بجای سود و ...
• عرصه های مدیریت اسلامی
- عرصه های عام: مانند مدیریت توسعه، زمان، استراتژیک و ...
- عرصه های خاص: مدیریت صنعتی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی و ...
طبعاً بحث های مربوط به این نظام فکری گسترده است. ما تقریباً چهل کتاب را در نظر گرفتهایم که با این چارچوب ارائه نماییم. اکنون سه کتاب آن آماده شده است و به جامعه ارائه خواهد شد.
در این الگوی مدیریت، پاسخهای نظام پرسشهای عرصۀ مدیریت جامعه توسط معصوم داده میشود واین تفاوت این الگو با الگوهای ترجمهای غربی است.
از طرف دیگر به این باور رسیدهایم که در الگوی مورد نظر مدیریت اسلامی، ما شاهد اتحاد امامت و امارت هستیم و در هر مقیاسی( جهان، کشور، استان، شهر، محله) امام المسلمین همان امیر و مدیر ارشد است. به همین جهت مثلا در مدیریت شهری مسجدمحوری در طرح جامع مدیریت شهری در دستور کار قرار میگیرد. بر همین اساس هر امامی در تمام مقیاسها نیاز به سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه دارد.
خود ما هم برای عملی کردن این تئوری مسجدی ـ مسجد فاطمۀ الزهرا سلاماللهعلیها ـ را در شهرک پردیسان قم به دست گرفتهایم و با توجیه تدریجی مسؤولان و اهل محل به دنبال عملی کردن الگویی که از آموزههای اسلامی دریافتهایم هستیم. ما الان در این مسجد جلوهای از هر سه قوه را به نمایش گذاشتهایم تا همراه با ایجاد آمادگیهای ذهنی و فرهنگی به سمت عملی کردن این الگو برویم. این کار تنها با اعتقاد و پشتکار و کار جهادی و کنار نهادن ملاحظات جانبی امکانپذیر است.
آیا حوزه توانایی پاسخ گویی به تقاضاهای دولت ایشان را دارد و چه تضمینی وجود دارد که وضعیت ایشان در همکاری با حوزه مانند دولت فعلی نشود؟ و ایشان عملا نتواند به شعار هایی که می دهد عمل کند؟
بله حوزه به نسبت 8 سال پیش آماده تر است برای پاسخ به نیازهای دولت در اداره کشور. نشانه اش همین مرکز ماست که الان به عنوان اولین مرکز تخصصی علوم انسانی حوزه از سوی مدیریت حوزه پذیرفته شده است. مانند موسسه ما مراکز و فضلای دیگری هم هستند که کار کردهاند در برخی حوزه ها و حرف برای گفتن دارند در حوزه فرهنگ، اقتصاد، تعلیم و تربیت و ....
بالاخره چطور باید شروع کرد؟ یک شرکت کوچک با پروژههایی که به او داده میشود در پی تلاش و مجاهدت به یک بنیاد اقتصادی تبدیل میشود و هزاران کارشناس جذب می کند و به زندگی آنها جهت می دهد و از یک سواد کارشناسی حمایت میکند و باعث رشد دانش و رونق اقدامات دانشبنیان میشود. با کنار گذاشتن حوزه به بهانۀ آماده نبودن یا نهایی نبودن سخنان که نمیتوان به رونق دینی رسید؟
آقای احمدی نژاد در ابتدا تعامل خوبی شروع کرد با حوزه اما متاسفانه به دلایلی که هم به دولت و هم به حوزه بر میگردد، این همکاری و تعامل ادامه نیافت و من معتقدم آقای جلیلی بسیار بهتر این تعامل را شکل خواهد داد.
نکتهای را هم در انتها به خودم و شما تذکر میدهم؛ نقش امام عصر(ع) را هم در مدیریت جامعه اسلامی نباید نادیده گرفت. به هر حال این جزء اعتقاد ماست که ایشان دلها را هدایت میکند و هدایت کلان جامعه اسلامی را در دست دارد و مسیر جامعه را به سمت تعالی و رشد و تکامل اسلامی سوق می دهد.
به هر حال ما نمی توانیم از اصول اسلامی کوتاه بیاییم و چون نواقص و کمبودهای نظری و عملی وجود دارد، به دنبال اهداف و اصول اسلامی در عرصه اداره کشور نباشیم.
نظر حضرتعالی در خصوص دکتر سعید جلیلی و گفتمان ارائه شده توسط ایشان چه می باشد؟
بنده بعد از بررسی های خود به این نتیجه رسیدم که دکتر جلیلی اصلح است چرا که بر اساس روند تکاملی انقلاب اسلامی، مردم ما در این برهه به صورت طبیعی به کسی رای خواهند داد که همان گفتمان انقلاب اسلامی را دنبال کند نه عقب گرد از آن داشته باشد.
ایشان فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق(ع) است و برخی دروس حوزوی را آموخته است. اعتقادش این است که حوزه پدر این انقلاب است و باید در عرصه اداره کشور وارد شود. اعتقاد دارد که اسلام در عرصه های مختلف اداره کشور حرف برای گفتن دارد و این بسیار مهم است برای یک رییس جمهور انقلاب اسلامی ایران.