بسم الله الرحمن الرحیم

وبنوشت شخصی محمد جواد ثقفی

بسم الله الرحمن الرحیم

وبنوشت شخصی محمد جواد ثقفی

بسم الله الرحمن الرحیم

محمد جواد ثقفی
دوره 27 سمپاد

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۳/۱۲/۱۴
    ...
  • ۹۳/۱۰/۱۷
    .
آخرین نظرات

۸۹ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

از زبان آیت الله مصباح

آیت الله مصباح:

بعد از مدتی کسالت یکبار که خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شده بودم، ایشان احوالپرسی کردند، بنده عرض کردم که برای درمانم یک کشف جدیدی کرده ام. ایشان تعجب کردند و پرسیدند چه راه درمانی پیدا کرده اید؟ گفتم من تا به حال آب درمانی، طب سوزنی و مواردی شبیه به آن را شنیده بودم ولی مدتی است که داروی جدیدی کشف کرده ام و در خودم تجربه کردم، دیدم موثر است. ایشان گفتند این داروی جدید چی هست؟ گفتم فحش درمانی؛ هر چه در این روزنامه های زنجیره ای بیشتر به ما فحش می دهند حالمان بهتر می شود. ایشان خندیدند و دعا کردند. بله بحمدالله ما از این نعمت در آن زمان بخصوص، خیلی بهره مند بودیم و خدای متعال هم لطف می فرمود آسیب قابل توجهی به ما نخورد.

استاد فکر کنم دوباره مجبور به استفاده از این روش شده اید

اما این بار نه فقط روزنامه های زنجیری

حالا آقای هاشمی هم کم نمی گذارد!

متن سایت آقای هاشمی:

"آیا "اصلح مصباح" دوباره جادو می کند؟"

این گونه سخن گفتن با ایشان به هیچ وجه درست نیست.

اما شاید گاهی مجبور به استفاده از طعنه درمانی هم بشوید!

"آیت الله فیلسوف"


سیاست حمله، به جای دفاع!


امروز که داشتم سایت آقای هاشمی را نگاه می کردم به چیز عجیبی برخوردم

من نمی دانم که این سایت رسمی ایشان زیر نظر مستقیمشان هست یا نه ولی هرچه که هست مثل این که قصد دارند رای آوردن نامزد مورد حمایتشان را بر سر شورای نگهبان بکوبند

متن سایت ایشان:

"فرصت کوتاه تبلیغات یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به فرصتی مناسب برای هاشمی تبدیل شد تا بر سیاست غیر رسمی و غیر علنی و صدا و سیما مبنی بر با بایکوت تصویری و خبری خود به خصوص طی چهار سال گذشته غلبه کند و از سوی دیگر نشان دهد کج سلیقه گی اقایان شورای نگهبان درتایید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری تا چه میزان قابلیت دور زدن دارد!"

حال این سخنان را تنها با این جمله ی تاریخی امام مقایسه کنید:

"هرکس بگوید رای شورای نگهبان کذا است مفسد است"

حال ، شما قضاوت کنید

من نمی خواهم از مشایی تعریف کنم چون ایشان هم شخصیت موجهی ندارند ولی مشایی هم با این همه مشکلاتش این گونه در مورد شورای نگهبان نگفت.
مشایی اعتراض قانونی کرد!
انتخابات یازدهم، کاندیداتوری جلیلی و رونمایی از "نوحزب اللهی‌ها"ُ

حجت‏الاسلام علی جعفری

1-"حزب اللهی" در کاربرد اجتماعیش یک استعاره پسا انقلابی است. این استعاره دیرپا و پربسامد به دال مرکزی یکی از قدرتمندترین گفتمانهای اجتماعی ایران معاصر تبدیل شده است.انقلاب اسلامی در روند شکلگیری خود بستر بروز و ظهور جریانی منحصر به فرد از اسلام گرایی شد که  "بچه حزب اللهی‌ها" بدنه اصلی آن را تشکیل داده اند. "بچه حزب اللهی‌ها" اولین و اصیل‌ترین ما به ازاء اجتماعی انقلاب اسلامی ایران هستند که از روز اول پیروزی تا کنون همنشین آن بوده اند. روند تطورات فرهنگی و سیاسی این شبکه اجتماعی عظیم آیینه ای از روند تطورات انقلاب اسلامی و شاخصی برای ارزیابی دمای انقلاب در ایران است.

2-"حزب الله"؛ علی رغم حضور معنی‌دارش در عرصه  اجتماعی ایران اما همواره در تبدیل کردن این معنای اجتماعی به نشانه های سیاسی قدرتمند و اصیل دچار ضعف و تنازل بوده است. به عبارتی "بچه حزب اللهی‌ها" تا سالهای سال برای به نمایش گذاشتن حضور و نفوذ سیاسی خود در میدان سیاست ایران مجبور به ورود در آیینهایی از کنش سیاسی و همکاری با جماعتهایی از اهل سیاست  بودند که لاجرم به تنازل فاحش از معیارهای آرمانی و گفتمانی و بعضا هویتی حزب الله  دامن می زد. بدین ترتیب فصل طولانی و تاثر برانگیزی از ازدواجهای شیرین و طلاقهای سیاسی تلخ حزب اللهی‌ها با انواعی از عناصر و جریانات ریز و درشت فعال در عرصه قدرت و سیاست جمهوری اسلامی ثبت شد.

3-این روند بی سرانجام ادامه داشت تا اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری همگرایی تامی با گفتمان حزب اللهی‌ها نشان داد به نحوی که توانست بیشترین حمایت انتخاباتی را در تاریخ تعاملات "بچه حزب اللهی‌ها" با کاندیداهای انتخابات از آن خود کند. حتی سوابق غلیظ سیاسی محمود احمدی نژاد در همراهی دیرینش با جناح راست سیاست ایران منجر نشد که حزب اللهی‌ها احساس کنند در حال تلاش برای روی کار آوردن یکی از  عناصر ولو نزدیک جناح راست به خود هستند، بلکه آنها این بار به مردی از جنس خود رسیده بودند. تلاش همه جانبه برای رییس جمهور شدن و سپس دفاع بی محابا آنها برای قوی ماندن رییس جمهور در مدار قدرت چشمگیرترین و اصیلترین تجربه سیاسی تاریخ حزب الله ایران است.

4-اگرچه اولین بروز خالص بچه حزب اللهی‌ها در عرصه سیاست ایران، باشکوه و قدرت تمام عیاری شروع شد و آنها در همین تجربه اول چشمگیرترین و عظیمترین تحولات سیاسی را به نام خود رقم زدند اما همواره این نگرانی وجود داشت که آزاد شدن ظرفیتهای سیاسی بچه حزب اللهی‌ها  آیا قائم به پیروز شدن آنها در انتخاباتهاست؟ به عبارت دیگر آیا حزب اللهی‌ها همانقدر که در بهره برداری از فرصتهای پیروزی متبحر نشان می‌دهند در مدیریت شکست هم توانمندند؟ از طرف دیگر آیا با افول احمدی نژاد که حداقل شش سال تمام نشانگاه اصلی تبلور و تطور حزب الله در ایران بود و حزب‌اللهی‌ها نسبت هویتی تامی با او داشتند، کار شبکه اجتماعی بچه حزب اللهی‌ها تمام است؟ آیا آنها مجبورند که در ازای وابستگی تمام عیاراعتبار و وجاهت سیاسیشان به احمدی نژاد با هرقیمت و هزینه‌ای همچنان در پی او باشند یا این ظرفیت را دارند که در موقع مقتضی از او فاصله بگیرند و حتی جدا شوند؟

5-کنشهای سیاسی بچه حزب اللهی ها در ماههای اخیر نشان داد که شبکه اجتماعی عظیم آنها در روند تطورات دهه نودی خود، به چنان ظرفیتی از اعتماد به نفس و تبحر سیاسی دست یافته که همه این بحرانهای محتمل را که اتفاقا  در ظرف انتخابات یازدهم یکجا پیش آمدند همزمان مدیریت کند. آنها هم شکست عشقی ناشی از افول احمدی نژاد را تحمل کردند/ هم در جستجوی جایگزین او دچار تنازل گفتمانی نشده و به دام کهنه دل بستن به "صالح مقبول" نیفتادند/ هم چنان گزینه معتبری را به میدان آوردند که خیل عظیمی از شخصیتهای درجه اول فرهنگ و مذهب و اقتصاد و سیاست به پشتیبانیش برخاستند/ هم با شکوه ترین و در عین حال ناب ترین آیینهای تبلیغی و انتخاباتی را برای پیروزی سعید جلیلی به پا داشتند/ هم بدون تحمیل اندک هزینه امنیتی-سیاسی نتیجه شکست را پذیرفتند/ هم روحیه انقلابی پس از شکست را به سرعت ترمیم کردند و نهایتا نه تنها ذره ای از راه آمده پشیمان نشدند بلکه با پذیرش کاستیها و ضعفها و عزم بر جبران و اصلاح آنها تصمیم گرفتند مصمم تر از گذشته این راه پر افتخار را ادامه دهد. واقعا  در بهترین و پیشرفته ترین آیینهای تربیت سیاسی جهان و در چارچوب مناسبات قدیمیترین و موفق ترین احزاب سیاستی دنیا باید چه هزینه ها و تلاشهای وافری صورت پذیرد که اعضا و علاقمندان حزب یا تشکل متبوع به چنین سطحی از درایت و تبحر و بصیرت سیاسی دست یابند؟

6-به نظر می رسد که کاندیداتوری "دکتر سعید جلیلی" و پایداری ستودنی و متمایز او و علاقمندانش در عرصه این رقابت سیاسی، فارغ از نتایج خیره کننده اش در افزایش اعتبار و جدیت انتخابات در ایران و افزودن نوع جدیدی از گفتمان و آیین تبلیغات سیاسی به لیست گفتمانهای نسبتا فرسوده و آیینهای تکراری انتخابات در جهان، به لحاظ  رونمایی از نسل جدید و بغایت پیشرفته ای از شبکه اجتماعی "بچه حزب اللهی‌های ایران" قابل توجه است. کمترین برکت حضور پر معنای "دکتر سعید جلیلی" در عرصه رقابتهای انتخابات اخیر، آزاد شدن ظرفیتهای خیره کننده و جدید نسلی است که به سرعت در حال کسب و ارتقاء همه توانمندیهای لازم برای تبدیل کردن ایران به یک جغرافیای الگو است. دیری نخواهد پایید که ملت ایران میوه شیرین ظرفیتهای آزاد شده از فرزندان انقلابی خود در انتخابات یازدهم را در انتخاباتهای فردای خود خواهد چید.  

چند سکانس از ترور ناموفق رهبر معظم انقلاب

چند سکانس از ترور ناموفق رهبر معظم انقلاب

سایت khamenei.ir با توجه به نزدیک شدن سالگرد ترور ناموفق رهبر معظم انقلاب در تیرماه 60، اقدام به بازخوانی آن واقعه و شرایط منجر به ان نموده است:

 

۱

با پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا که منافع خود را در ایران از دست رفته می‌دید، تلاش‌های گسترده‌ای را برای براندازی این نظام نوپا آغاز کرد. علاوه بر فعالیت‌های گسترده‌ی جاسوسی و ایجاد غائله‌های قومی در نواحی مرزی ایران که با محوریت سفارت آمریکا در تهران سامان‌دهی می‌شد، سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) هم طرح فونیکس (phoenix) را برای مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران طرح‌ریزی کرد. بر اساس این طرح، باید سران نظام نوپای اسلامی از میان برداشته می‌شدند تا جمهوری اسلامی به زانو درآید.

نقش‌های متعدد و تأثیرگذار آیت‌الله خامنه‌ای در جمهوری اسلامی در کنار پافشاری‌ ایشان در مقابله‌ با جریان‌های منحرف و بیگانه، منافقین کینه‌توز را که وابستگی آن‌ها به بیگانگان در شرایط آن روز روشن شده بود، به تصمیم خطرناکی رساند. تنها با گذشت یک هفته از تصویب عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس و پس از بیانیه‌ی منافقین در اعلام جنگ مسلحانه با نظام، آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران مورد سوء قصد قرار گرفتند. حضرت امام رحمه‌الله بلافاصله پس از ترور، در پیام خود پرده از چهره‌ی عوامل ترور برداشتند: «اینان آنقدر از بینش سیاسی بی‌نصیبند که بی‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است.»
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20088/001.jpg
استدلال‌های آیت‌الله خامنه‌ای در مورد خیانت‌های بنی‌صدر به گونه‌ای بود که در جلسه‌ی نهایی بررسی عدم کفایت سیاسی رییس‌جمهور در مجلس، نمایندگان موافق با عدم کفایت، با در اختیار قرار دادن وقت خود، از ایشان خواستند تا در آن جلسه هم صحبت کنند. حضور آیت‌الله خامنه‌ای در پشت تریبون در حالی که کیف بزرگی از اسناد را به همراه آورده بودند، تعجب خیلی‌ها را از ‌میزان خیانت‌‌های بنی‌صدر در طول مدت 16 ماهه‌ی ریاست جمهوریش برانگیخت و بالطبع دشمنی‌های زیادی را از سوی سازمان منافقین و گروه فرقان به عنوان حامیان بنی‌صدر برای آیت‌الله خامنه‌ای به بار آورد.

۲
محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز ۵۰- ۵۰»؛ این رمزِ آماده‌باش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ یک‌دفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دکتر فیاض‌بخش و چند نفر دیگر از پزشک‌های مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»

بیرون از مسجد، آیت‌الله خامنه‌ای لحظاتی به هوش آمدند اما بلافاصله از هوش رفتند. در بین راه بیمارستان هم چند باری به هوش آمد و دوباره از هوش رفتند؛ ایشان هر وقت به هوش می‌آمدند شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها تکان می‌خوردند؛ خیلی کم البته. ابتدا ایشان را به درمانگاهی در همان نزدیکی‌ها در خیابان قزوین بردند اما کاری از دست کسی بر نمی‌آمد و باید ایشان را به جای دیگر می‌بردند. در این بین پرستاری که فهمید ایشان آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه تهران هستند، بلافاصله به محافظین گفت یک کپسول اکسیژن همراهشان ببرند اما انگار کسی صدای او را نشنید برای همین هم کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. پایه‌های کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسک اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20088/005.jpg
به لطف خدا، وضعیت آیت‌الله خامنه‌ای با تلاش پزشکان و بعد از انجام عمل جراحی و تزریق ۳۷ واحد خون تثبیت شد و ایشان را برای ادامه درمان و تامین امنیت بیشتر به بیمارستان قلب شهید رجایی انتقال دادند. دکترها می‌گفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته‌ و برگشته. یک‌بار همان انفجار بمب بود، یک‌بار خون‌ریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یک‌بار هم جمع شدن پروتئین‌ها در ریه و حالت خفگی. همه‌ی این‌ها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو می‌‌انداختند روی‌ آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان می‌کردند تا لرز را کمتر کنند. معلوم نبود منشأ این تب‌ها کجاست؟

۳
ترورها کور نبودند، در واقع مبنای تحلیلی داشتند. اولش فکر کردند که با ترور رهبران حل می‌شود. بعداً دیدند لایه‌های دیگری هم وجود دارد. پس موتور ترور را متوقف نکردند، بلکه به لایه‌های بعدی هجوم آوردند تا شاید بتوانند به هدف برسند و البته ممکن نبود؛ برای این که ماهیت قدرت در ایران چیز دیگری بود. هدف در واقع این بود که یک خلأ قدرتی در کشور ایجاد شود و نیروهای سازمان‌یافته‌ی ترورکننده، جایگزین این قدرت شوند. یعنی هرج و مرجی پدید بیاید تا این‌ها بتوانند جایش را بگیرند. این اتفاق نیافتاد و ناموفق بود و حتی اثرات مثبت برای نظام داشت.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20088/004.jpg
این اقدام مانند اقدام سال ۵۸ در ترور شهید مطهری اثر خود را به جا گذاشت و باطل بودن اندیشه‌ی بنی‌صدر و طرفدارانش را به وضوح برای مردم روشن ساخت. اگر بنا بود این بطلان اندیشه از طریق مباحثات کلامی پیش رود، شاید سال‌ها طول می‌کشید اما با این اقدام ناجوانمردانه، یک‌شبه و یک‌روزه فساد خود را آشکار ساخت. ترور آیت‌الله خامنه‌ای اولین بارقه‌های خود را بر هواداران مردم‌سالاری دینی تابید. مردم به این فکر فرو رفتند که اگر رقیب حرف حساب دارد که نیازی به کشتار ندارد.

۴
«ما منتظر بودیم که آقای بهشتی برگردند و از ایشان حال آقا را بپرسیم. یادم هست که من احوال را که پرسیدم، ایشان گفتند که الحمدلله از خطر گذشته است. یک جمله‌ای من در آن صحبتم گفتم و ایشان هم جوابی دادند که در ذهن من همیشه باقی مانده است. من پرسیدم که این بمب به کجا اصابت کرده است و طرف‌های مثلاً گلو و این‌جاها چطور است؟ آقای بهشتی هم که آدم باهوشی بود، خیلی زود مطلب را گرفت و گفت که آقای مهاجری مطمئن باشید که ایشان می‌توانند سخنرانی کنند. چون‌ ایشان خطیب جمعه بودند و خوش‌بیان هم بودند، ایشان متوجه منظور من شد که آیا امام جمعه داریم یا نه؟»

یک روز قبل از انفجار محل حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران و شهادت آیت‌الله دکتر بهشتی که قاعدتاً آیت‌الله خامنه‌ای نیز باید در آن جلسه حضور داشتند، انفجار بمبی دست‌ساز در مسجد اباذر تهران، امام جمعه‌ی آن زمان تهران را میهمان بیمارستان بهارلو کرد. شهید آیت‌الله بهشتی از نخستین افرادی بود که برای بررسی اوضاع و خبرگیری از احوال آیت‌الله خامنه‌ای، از اعضای مؤسس حزب جمهوری اسلامی به بیمارستان رفت.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20088/002.jpg
امام مرتب پیغام می‌دادند و از اطرافیان می‌پرسیدند که: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان هم ساعت دو بعد از ظهر 7 تیر پخش ‌شد. دکتر میلانی‌نیا رادیو را گذاشت بیخ گوش آقا. آن‌ موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازه‌ای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند.

۵
چهار روز بعد از حادثه که آیت‌الله خامنه‌ای از وضعیت بحرانی ساعات نخست حضور در بیمارستان خلاص شده بودند و پس از انجام عمل جراحی وضعیت ایشان تثبیت شده بود، ایشان در مصاحبه‌ای با یک گروه تلویزیونی ضمن تشریح وضعیت خودشان در سخنانی خطاب به حضرت امام رحمه‌الله و ملت مسلمان ایران، از آنان به سبب پیام‌ها و ابراز محبت‌هایشان تشکر کردند.

بیتی که آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به پیام محبت آمیز امام رحمه‌الله خطاب به ایشان گفتند نشان از میزان ارادتشان به رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران داشت:
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت   سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20088/003.jpg
آقا در مصاحبه‌ای خطاب به مردم فرمودند: «از امت مسلمان و قهرمان که این همه دارند فداکاری می‌کنند در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها، این همه دارند جان‌های عزیز و نفیسشان را در راه خدا می‌دهند، انتظار نداریم که در مقابل یک حوادث کوچکی از این قبیل اظهار نگرانی و احساس نگرانی کنند و ما را بیشتر از آن‌چه که شرمنده هستیم، شرمنده نکنند

۶
خیلی از چهره‌های انقلاب برای عیادت می‌آمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی می‌پرسیدند: «چرا همه می‌آیند، اما ایشان نمی‌آید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست. دور و بری‌ها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند. دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کم‌کم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند. گفتند فقط یکی‌ دو نفر شهید شده‌اند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/20089/C/13910406_0220089.jpg
آقا از جمع آن شهیدها به دو نفر خیلی علاقه داشت؛ دکتر بهشتی و محمد منتظری. اولین کسی هم که به بیمارستان بهارلو آمده بود، محمد منتظری بود. آقا اول پرسیدند آقای بهشتی چطورند؟ گفتند یک‌ مقدار پاهایش مجروح شده است. آقایان که رفتند، ایشان رو کردند به دکتر میلانی‌نیا و پرسیدند شما از حال ایشان خبر داری؟ دکتر گفت: «بله، از وضعشان باخبرم.» پرسیدند: «مراقبت جدی از حال ایشان می‌شود؟ آن‌جا هم سر می‌زنید؟» بعد هم دکتر را سؤال‌پیچ کردند. دکتر میلانی‌نیا با بغض از اتاق زد بیرون. دوباره که آمد، آقا را دید که‌ بچه‌های همراه را جمع کرده‌اند و ازشان بازجویی می‌کنند. دکتر دست و رویش را شسته بود. نشست و یکی یکی اسم همه‌ی شهدای حزب را به آقا گفت.
نگاهی آماری به کارنامه یازدهمین انتخاب ریاست جمهوری نسبت به دوره‎های گذشته/
رتبه چهارم مشارکت، کمترین درصد رای برای منتخب، دهمین میزان محبوبیت/ کار دشوار روحانی برای حفظ برتری هفتاد و یک صدم درصدی

محمد سرشار: تاکنون جمهوری اسلامی ایران، تجربه برگزاری 11 انتخابات ریاست جمهوری را داشته که نخستین آنها در سال 1358 برگزار شده است. به جز دوره‌های دوم و سوم که به دلیل ترور دومین رییس‌‌جمهور ایران، در یک سال، یعنی سال 1360، برگزار شد؛ دیگر دوره‌های ریاست جمهوری در بازه‌های زمانی چهار ساله برگزار شده‌اند.

بیشترین میزان مشارکت در این دوره‌ها، مربوط به سال 1388 است که به عدد 85 درصد واجدان شرایط رسید. براساس میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری، دوره یازدهم رتبه چهارم را به خود اختصاص می‌دهد:
 
1ـ 1388 ـ دوره دهم: 85 درصد
 
2ـ 1376 ـ دوره هفتم: 79.93 درصد
 
3ـ 1360 ـ دوره سوم: 74.26 درصد
 
4ـ 1392 ـ دوره یازدهم: 72.7 درصد
 
...
 
10ـ 1368 ـ دوره پنجم: 54.59 درصد
 
11ـ 1372 ـ دوره ششم: 50.66 درصد
 
از نظر درصد پیروزی منتخب انتخابات، آقای حسن روحانی با هفتاد و یک صدم درصد رأی بیش از حد نصاب لازم، کمترین درصد را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به خود اختصاص داده است.
 
1ـ اکبر هاشمی رفسنجانی (1368): 94.51 درصد
 
2ـ سید علی خامنه‌ای (1360): 94.41 درصد
 
3ـ محمدعلی رجایی (1360): 87.62 درصد
 
4ـ سید علی خامنه‌ای (1364): 85.71 درصد
 
...
 
10ـ محمود احمدی‌نژاد (1388): 62.62 درصد
 
11ـ حسن روحانی (1392): 50.71 درصد
 
از نظر میزان محبوبیت منتخب انتخابات میان کل واجدان شرایط رأی دادن، آقای حسن روحانی با اخذ اعتماد 36.87 درصد واجدان شرایط، آخرین رتبه‌های محبوب‌ترین رؤسای جمهور را به خود اختصاص می‌دهد. بیشترین میزان محبوبیت متعلق به آقای سید علی خامنه‌ای (1360) با 70.11 درصد و سپس آقایان محمد علی رجایی (1360) با 56.29 درصد، سید محمد خاتمی (1376) با 55.22 درصد و محمود احمدی‌نژاد (1388) با 53.23 درصد اعتماد کل واجدان شرایط رأی دادن است. کمترین میزان اعتماد نیز به آقای اکبر هاشمی رفسنجانی (1372) با 31.87 درصد باز می‌گردد.
 
1ـ سید علی خامنه‌ای (1360): 70.11 درصد
 
2ـ محمدعلی رجایی (1360): 56.29 درصد
 
3ـ سید محمد خاتمی (1376): 55.22 درصد
 
4ـ محمود احمدی‌نژاد (1388): 53.23 درصد
 
...
 
10ـ حسن روحانی (1392): 36.87 درصد
 
11ـ اکبر هاشمی رفسنجانی (1372): 31.87 درصد
 
با توجه به سنت کاهش میزان محبوبیت رؤسای جمهور ایران در دوره دوم انتخابات (به استتثنای آقای محمود احمدی‌نژاد)، به نظر می‌رسد انتخابات سال 1396، انتخابات دشواری برای آقای حسن روحانی برای حفظ برتری هفتاد و یک صدمی خود میان رأی‌دهندگان باشد.

از فشارها خواهدکاست؟

غرب با توجه به نتایج انتخابات، از فشارها خواهدکاست؟ آسوشیتدپرس: باید تحریم ها علیه ایران را افزایش داد تا امتیازات واقعی بگیریم/ رئیس اندیشکده مطالعات خاور نزدیک آمریکا: برای غرب امتیازهایی که روحانی می دهد مهم است نه خود او
 آمریکا و کشورهای غربی اصرار دارند که ایران جهت گیری خود را در سیاست های کلان تغییر دهند، این گزاره ایست که برخی معتقدند با تحقق آن، رویکرد غرب در مواجهه با ایران نیز تغییر خواهد کرد و مانع تراشیهای این سالها پایان خواهد پذیرفت. رویکردی که به گمان برخی با اتکا به نتایج انتخابات اخیر ایران می توان آنرا عملیاتی کرد.

به گزارش رجانیوز، در همین راستا، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در گفتگویی با اشاره به انتخابات ایران مدعی شد: در داخل ایران عطشی برای تعامل مثبت‌تری با جامعه جهانی وجود دارد.فکر می‌کنم که این احتمال هست که ایران تصمیم بگیرند تا پیشنهاد ما برای تعاملی اساسی و با محتوا را بپذیرند.

اما آیا این همه ماجرا و راهکار پایان یافتن فشارها علیه ایران است؟ رصد تحلیل رسانه های غریبی هلاف این را اثبات میکند و از تدارک این کشورها برای فشارهای بیشتر، آنهم با پیش فرض جواب گرفتن از فشارهای قبلی حکایت دارد.سایت خبری بی بی سی فارسی در تحلیلی درباره انتخابات ایران می نویسد: حالا دنیای بیرون سطح انتظارات را به شکلی طبیعی بالا خواهد برد و فشار بیشتری روی جمهوری اسلامی خواهد گذاشت تا از ایران امتیاز بگیرد و فشار تحریم هایش را با فشار ناشی از مطالبات ایجاد شده در نزد ناظران، به نفع خود، در هم بیامیزد.

این در حالی است که بیش از این خبرگزاری آسوشیتدپرس از احتمال تشدید تحریم ها برای کسب آنچه که امتیاز واقعی می خواند خبر داده بود.این خبرگزاری به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت: اگر انتخاب روحانی محصول تحریم هاست چرا باید تحریم ها را کاهش داد.

آسوشیتدپرس همچنین در ادامه آورده است: « انتخاب روحانی این بحت ها را در آمریکا پدید آورده است که آیا اکنون زمان کاهش تحریم ها فرارسیده است و آیا با این کار تهران آنچه را واشنگتن ادامه روند تولید سلاح هسته ای می نامد، متوقف می کند یا خیر».

چند مقام امریکایی نیز که با این خبرگزاری گفت وگو کرده کرده اند می گویند امریکا زمانی تحریم ها را لغو خواهد کرد که ایران یک امتیاز واقعی در حوزه هایی که مدنظر امریکاست، ارائه کند.

در همین حال رییس اندیشکده مطالعات خاور نزدیک آمریکا در مقاله ای با اشاره به روی کارآمدن حسن روحانی نوشت: برای غرب امتیازهایی که رئیس جمهور جدید می دهد مهم است نه خود او.

مایکل سینک در مقاله ای که روز 30 خرداد در روزنامه واشینگتن پست منتشر شده می نویسد: «دولت اوباما نمی تواند این احتمال را رد کند که فشار بین المللی بر ایران در نهایت نوعی از تغییر را که به دنبالش بوده به وجود آورده است، اما همچنین نمی تواند خطر کند و فشارهایی را که با زحمت زیاد علیه ایران تجمیع کرده است صرفا به دلیل امیدواری و گمانه زنی تخفیف دهد».

سینک در ادامه با نگارش جملات قابل تاملی می نویسد زمانی آمریکا می تواند به روحانی اعتماد کند که او در برخی مسائل بتواند تغییراتی ایجاد کند.: «روحانی یابد که تیم مذاکره کننده هسته ای به ریاست سعید جلیلی را تغییر دهد، رهبران مخالفان را از حبس خانگی آزاد کند و تصمیم هایی درخصوص سیاست ایران در ارتباط با مسائل راهبردی مانند سوریه اتخاذ کند، این امر ممکن است نشانه ای باشد از اینکه به او اختیارات بیشتری داده شده است. در غیر این صورت، روحانی ممکن است یا درنبردهای قدرت با نخبگان متعدد گرفتار شود یا بدتر اینکه ارتقای مقام او ممکن است صرفا با هدف به انحراف کشاندن اذهان باشد».

سینک در پایان به دولت امریکا توصیه می کند تا زمانی که روحانی یک امتیاز واقعی روی میز نگذاشته از فشارها کم نکند.  او در این باره نوشت: «تا زمانی که ایران تمایلی برای عمل به تعهدات بین المللی در خصوص برنامه هسته ای، حمایت از تروریسم و سایر فعالیت ها نداشته باشد،سیاست بنیادین آمریکا نباید تغییر کند حتی در صورتی که دولت آمریکا دست خود را به سوی روحانی دراز کند و به دنبال گشایش های دیپلماتیک جدید باشد در حقیت تا زمانی که ایران نرم نشود و انعطاف نشان ندهد. سیاست آمریکا باید همچنان محکم تر شود.»

هر چند مقامات آمریکایی تلاش دارند انتخابات را از دریچه آرزوهای خود ببینند ولی آنچه که تاکنون بارها ثابت شده است ، این معنا را می رساند که هر گونه سازش در برابر زیاده خواهی غربی ها، نه تنها حداقل خواسته های کشورهای سازشکار را برآورده نمی کند بلکه غرب را در مطالبه گری خود، تشویق می کند.نمونه مشهود مطالبه گری غرب در برابر سازش کشورها، اتفاقاتی است که در ترکیه در حال وقوع است.

دولت اردوغان در سالهای گذشته، هم‌راستا با سیاست کشورهای غربی در خاورمیانه نقش آفرینی کرده است. با این حال آشوب ها و اعتراضات اخیر در این کشور بهانه ای شد تا این کشورها، دولت اسلامگرای اردوغان را تضعیف کنند. موضوعی که به صراحت مورد انتقاد نخست وزیر ترکیه نیز قرار گرفت وی از آن به "بی وفایی" این کشورها یاد کرد.

به نظر می رسد آنچه از آن به عنوان امتیاز بیشتر وتغییر رویکرد در ایران یاد می شود نیز نتواند غرب را به تغییر رفتار در قبال ایران وادار کند، چرا که قطعا این تغییر هر چه باشد، به مدلی بیش از آنچه که ترکیه در جهت همگرایی با غرب تلاش کرده به آن برسد، نخواهد رسید. اما تجربه ترکیه و رفتار این روزهای غرب با آن نشان داد، آنچه واضح است اینکه حتی آن میزان از همگرایی نیز غرب را راضی نخواهد کرد، چرا که این اساس حاکمیت رویکرد اسلام گرایانه در عرصه اداره کشور است که عرب و امریکا خواهان حذف آن است. بر همین اساس شاید ایده تغییر رویکرد و تلاش برای همگرایی با غرب یکی از ساده انگارانه ترین شیوه هایی باشد که پس از انتخابات برای آن فضاسازی می شود و حال آنکه به نظر می رسد خط و نشانهای غرب به گمان موثر بودن فشارها علیه ایران پس از انتخابات پر رنگ تر شده است.

قیمت سکه و ارز در چهارراه استانبول تعیین می شود یا...!؟


سقوط آزاد قیمت ارز و طلا و دستان رو شده «جمشید بسم‌الله»های سیاسی/نگرانی از فریب مردم برای سوء استفاده در ماه‎های آینده

 اگر کسی تاکنون شک داشت که حوادث یکی دو سال اخیر در بازار ارز و طلا، به جز سوء مدیریت دولت، به عامل دیگری مانند دست‌های پشت پرده هم ارتباط دارد، سقوط حدود 700 تومانی دلار و کاهش چشمگیر قیمت سکه بهار آزادی در مدت یک هفته پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این مساله را ثابت کرد؛ موضوعی که در زمان ثبت‌نام اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات هم به وقوع پیوست.

به گزارش رجانیوز، حسن روحانی حدود یک هفته است که به عنوان رئیس‌جمهور منتخب معرفی شده و در این مدت تنها با افراد سیاسی و مسئولین دیدار کرده و هیچ اقدامی از سوی وی در زمینه اقتصادی صورت نگرفته است تا بتوانیم تحولات عجیب این روزهای بازار ارز و طلا را به حساب مدیریت او و تیم اقتصادی‌اش بگذاریم. این در حالی است که تحریم ها نیز پا برجا مانده و خبر از افزایش برخی اقلام جدیدی تحریمی نیز به گوش می رسد. هر چند رسانه‌های جریان نزدیک به رئیس‌جمهور منتخب تلاش کردند ماجرا را از وجه دیگرش قرائت کرده و این مساله را به وی ربط دهند، اما کارشناسان اقتصادی، نظر دیگری دارند.
 
 
 
اگر حضور اکبر هاشمی رفسنجانی در ساختمان وزارت کشور توانست صرافی‌ها و طلافروشی‎ها را تکانی بدهد و زمینه را برای شفاف شدن فضا در زمینه اقتصادی فراهم کرد و نشان داد چه جریانی مدیریت برهم زدن بازار و فضای اقتصادی کشور را به صورت هماهنگ برعهده دارد و اختلالات ارزی و طلا و سایر محصولات را هدایت می‌کند، سقوط آزاد قیمت ارز و سکه در این روزهای بازار را هم نباید بی ارتباط با همان دست‌های سیاسی فعال در بازار کشور  انست.
 
حسن روحانی و کابینه وی تا حدود یک ماه دیگر مستقر می‌شوند و باید ضمن تلاش برای محقق کردن وعده‌های فراوان خود در زمینه اقتصادی و معیشتی به مردم، مشکلات عدیده‌ای را که اقتصاد وابسته به نفت کشور با آن روبرو هست نیز پشت سر بگذارند و راهی برای عبور از آنان بیابند. به همین دلیل و با توجه به سختی تحقق این مساله و تفاوت آن با بیانات شعاری در برنامه‌های تبلیغاتی، به نظر می‌رسد جریان سیاسی که در دو سال اخیر تلاش می‌کرد تا برهم زدن بازار، سوءمدیریت مسئولان دولتی را تکمیل کند و زمینه را برای رویگردانی مردم از دولت دهم و اصولگرایان فراهم کند، اکنون به دنبال ایجاد آرامش در بازار و زمینه‌سازی به منظور بهبود شرایط اقتصادی است.
 
رجانیوز حدود یک ماه پیش در مطلبی، ضمن اشاره به این مساله، ماجرای بالا و پایین شدن دلار و سکه را یک نمایش از سوی برخی نهادها و طیف‌های سیاسی عنوان کرد که در سال‌های اخیر به دلیل منافع خود، آرامش آن را بهم ریخته بودند. 
 
در آن مطلب که با عنوان "وقتی حاج‌آقا آمد دلار ارزان شد یا دلار ارزان شد تا حاج‌آقا بیاید؟!" منتشر شد، آمده بود: "وضعیت یکی دو روز اخیر در بازار نشان داد که بسیاری از تلاطمات سال‌های اخیر در اقتصاد کشور که منجر به کاهش ارزش پول ملی، بالا رفتن قیمت طلا با وجود پایین آمدن قیمت جهانی و غیره شد، نه نشانه نابسامانی وضعیت اقتصادی کشور بلکه نتیجه دخالت برخی کانون‌های قدرت و ثروت در این زمینه است. به نظر می‌رسد کاندیداتوری اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، تبعات زیادی دارد که یکی از آنها، مشخص شدن عوامل پشت پرده بالا و پایین کردن غیرمنطقی بازار و فضای اقنصادی کشور است تا مشخص شود پشت نام‌هایی مانند "جمشید بسم‌الله" چه ارکان‌ها و استوانه‌هایی حضور دارند که زندگی مردم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند تا در این دریای گل آلود سیاست و اقتصاد، ماهی خود را بگیرند."
 
به نظر می‌رسد هنوز هم "جمشید بسم‌الله"ها در بازار مشغول به فعالیت هستند؛ اما این بار با تلاش برای کاهش صوری قیمت سکه و ارز که هیچ مبنای اقتصادی خاصی ندارد، سرمایه مردم با قیمتی ارزان خریداری می شود تا در ماه‎های آینده و بوجود امدن برخی بهانه ها، مجددا این جمشید بسم الله ها باشند که با تغییر قیمت، جیب های خود را پر پول کنند.

عارف: انتخابات ۹۲ پرونده شبهه تقلب را برای همیشه بست

عارف: انتخابات ۹۲ پرونده شبهه تقلب را برای همیشه بست
از اعتراف 4 سال با تاخیر اصلاح‌طلبان به «دروغ بزرگ تقلب» تا عذرخواهی وزیر خارجه کانادا/ آیا هاشمی رفسنجانی هم عذرخواهی می‎کند؟

رجانیوز – گروه سیاسی: انگار چهار سال زمان لازم بود تا به قول دکتر حداد عادل، "سیاهی دروغ تقلب بر زغال بماند" و اهالی اصلاحات هم اعلام کنند که آنچه جشن تاریخی مردم سالاری دینی در سال 88 را به مقطعی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی تبدیل کرد، دروغی بیش نبوده است.

به گزارش رجانیوز، محمدرضا عارف، کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری شامگاه دیروز (شنبه) در مراسم تقدیر و تشکر از ستادهای مرکزی و استانی خود که در جنت‌آباد تهران برگزار شد، در اظهاراتی دیرهنگام اما قابل تقدیر اعلام داشت: شور و انگیزه بالای ستادهایم بخصوص جوانان همواره برای من خوشنودکننده بوده است.
 
وی به سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر حق‌الناس بودن آرا اشاره کرد و تصریح کرد: این انتخابات 92 سلامت انتخابات را بیمه کرد و پرونده شبهه تقلب و تخلف را برای همیشه بست.
 
معاون اول دولت خاتمی تاکید کرد که باید 27 درصدی که در انتخابات ریاست جمهوری مشارکت نداشتند را با برنامه‌ریزی، به حضور در انتخابات‌های بعدی ترغیب کرد.
 
عارف با بیان اینکه فضای پر نشاط ایجاد شده در کشور را باید قدر بدانیم، گفت: ما برای ایجاد شدن این فضا هزینه‌های بسیاری داده‌ایم و جریانات سیاسی باید اختلافات را کنار بگذارند و این فضای برد برد را تا انتها نگه دارند.
 
وی به ضرورت همکاری به دولت روحانی اشاره و خاطرنشان کرد: ‌همه اصلاح‌طلبان و جریانات سیاسی وظیفه دارند که به دولت آقای روحانی کمک کنند، چرا که دولت روی کار آمده باید مقتدر باشد و باید کمک کنیم آقای روحانی دولتی شایسته‌سالار و مقتدر ایجاد کند.
 
اگرچه اذعان محمدرضا عارف به باطل بودن دروغ بزرگ تقلب، گام مثبتی در جهت پذیرش اشتباهات این جریان محسوب می‌شود اما هنوز جای این سوال باقیست که چرا اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان تکیه‌گاه فتنه‌گران در سال 88 که همسرش در روز رای‌گیری صراحتا از مردم خواست تا «اگر تقلب شد، بریزید تو خیابون‌ها»، تاکنون نسبت به این مساله اظهارنظر نکرده است؟ هاشمی که مواضع حمایت آمیز او از براندازان و آشوب طلبان هنوز به صورت پررنگ در خاطر مردم باقی مانده، چرا اکنون درباره دروغ بزرگ تقلب در سال 88 حرفی نمی‌زند؟
 
جالب اینجاست که حتی وزیر خارجه کانادا که هفته گذشته، انتخابات ریاست‌جمهوری ایران و مشارکت مردم در این انتخابات را «بی‌معنی» خوانده بود هم روز گذشته در یک نامه سرگشاده از مردم ایران عذرخواهی کرد اما هنوز اکبر هاشمی رفسنجانی به دلیل اتخاذ مواضع نامناسب در سال 88 و تایید تلویحی این اتهام بزرگ، از مردم و نظام عذرخواهی نکرده است.

به شهد شهود شهیدان مهدی

به طاها...به یاسین...به معراجِ احمد...

به قدر و...به کوثر...به رضوان و طوبی...

به وحی الهی...به قرآنِ جاری

به تورات موسی...و انجیل عیسی

بسی پادشاهی کنم در گدایی

چو باشم گدایِ گدایان زهرا

چه شب ها که زهرا، دعا کرده تا ما

همه شیعه گردیم و بیتاب مولا

غلامی این خانواده، دلیل و مرادِ خدا بوده از خلقت ما

مسیرت مشخص...امیرت مشخص

مکن دل دل، ای دل...بزن دل به دریا

که دنیا...که دنیا...که دنیا...به خسران عقبی، نیرزد

به دوری ز اولاد زهرا نیرزد...

و این زندگانیِ فانی...جوانی...خوشی های امروز و اینجا...

به افسوس بسیار فردا...نیرزد

اگر عاشقانه هوادار یاری

اگر مخلصانه گرفتار یاری

اگر آبرو میگذاری به پایش

یقینا...یقینا...خریدارِ یاری

بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت

چه اندازه در ندبه ها زاریاری

به شانه کشیدی...غم سینه اش را

و یا چون بقیه تو سربارِ یاری

اگر یک نفر را به او وصل کردی

برای سپاهش تو سردارِ یاری

به گریه شبی را سحر کردی یا نه

چه مقدار بیتاب و بیمارِ یاری

دل آشفته بودن...دلیل کمی نیست

اگر بیقراری بدان یارِ یاری

و پایان این بیقراری...بهشت است

بهشتی که سرخوش ز دیدارِ یاری

نسیم کرامت وزیدن گرفته

و باران رحمت چکیدن گرفتهمبادا بدوزی نگاه دلت را...

به مردم که بازار یوسف فروشی در این دورهِ بد...شدیدا گرفته

خدایا به روی درخشان مهدی...

به زلف سیاه و پریشان مهدی

به قلب رئوفش که دریای داغ است

به چشمان از غصه گریان مهدی

به لب های گرم علی...یا علیش

به ذکر حسین و حسن جان مهدی

به دست کریم و نگاه رحیمش

به چشم امیدِ فقیران مهدی

به حال نیاز و قنوت نمازش...

به سبحان...سبحان...سبحان مهدی

به برق نگاه و به خال سیاهش

به عطر ملیح گریبان مهدی

به حج جمیلش...به جاه جلیلش

به صوت حجازیه قرآن مهدی

به صبح عراق و شبانگاه شامش

به آهنگ سمت خراسان مهدی

به جان داده های مسیر عبورش

به شهد شهود شهیدان مهدی

مرا دائم الاشتیاقش بگردان

مرا سینه چاک فراقش بگردان

تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا

مرا همدم و محرم و هم رکاب

سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان

یا مهدی...یا مهدی...مددی