بسم الله الرحمن الرحیم

وبنوشت شخصی محمد جواد ثقفی

بسم الله الرحمن الرحیم

وبنوشت شخصی محمد جواد ثقفی

بسم الله الرحمن الرحیم

محمد جواد ثقفی
دوره 27 سمپاد

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۳/۱۲/۱۴
    ...
  • ۹۳/۱۰/۱۷
    .
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاشمی» ثبت شده است

قطعنامه ی ۵۹۸

پیشاپیش از آقای بهجتی عذز می خواهم:

بعد از سال ها از پذیرش قطعنامه 598 که منجر به برقراری آتش بس میان ایران و عراق گردید هنوز هم برای بسیاری از مردمان این سئوال هست که چرا حضرت امام پذیرش این قطعنامه را به مثابه نوشیدن جام زهر دانستند و آن را با میل و خواسته ی قلبی خود یکسان ندانستند.
اگرچه در طول این سال ها از لا به لای برخی مدارک و اسناد محرمانه و نیز اظهارات برخی از مسئولان وقت جنگ، پرده از این اسرار برداشته شد اما تاملی دوباره بر این داستان تلخ می تواند به عبرت آموزی از این تجربه تاریخی کمک نماید، باشد که بتوانیم برای همیشه در کنار مولایمان و ولی امرمان ایستاده بمانیم و تحقق وعده ی الهی را نظاره گر باشیم.
اما در زمینه پذیرش قطعنامه 598 و اینکه چرا حضرت امام از آن تعبیر به نوشیدن جام زهر فرمودند تلقی ها و تفسیرهای متفاوتی هست که با توجه به اسناد تاریخی به علت این ماجرا اشاره می کنیم:
امام خمینی (ره) در پیامی که به مناسبت سالگرد کشتار مکه صادر نمودند به ناگفته های خود از مسأله پذیرش قطع نامه اشاره کرده و فرمودند:
«...اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می کنم و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم.» (1)
مطالعه پیام امام موید این نکته است که پذیرش قطع‏نامه و آتش بس، به مثابه نوشیدن جام زهر برای حضرت امام(ره) بود که او تنها به خاطر رضای خداوند، حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی، آن را با جان و دل پذیرا شد. در پیام چنین آمده است:
« ...  قبول این مسئله برای من، از زهر کشنده ‏تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهی‏ام بود. شما می‏دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ‏ام».(2)
تحلیل رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) -که آن روزها در کسوت رییس جمهور بودند- درباره این اتفاق از همه نقل ها دقیقتر و صحیح تر به نظر می رسد.
معظم له می فرمایند: « قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها[ی خارجی] نبود. [پذیرش] قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشور، مقابلِ روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‏کشد و نمی‏تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‏کرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می‏کردند، امام رضوان‏اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‏گشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود.» (3)
اما به راستی کدام کارشناسان و مسئولان امام را متقاعد به پایان جنگ نمودند؟
بررسی مستندات و خاطرات برخی مسئولین سیاسی نظامی وقت حکایت از نامه هایی دارد که در مقطع قبل از پذیرش قطع نامه  از سوی برخی مسئولین برای امام فرستاده شده بود.
هاشمی رفسنجانی که از او به عنوان یکی از کسانی که در نوشانیدن جام زهر به امام مؤثر بوده نام برده می شود، خردادماه امسال در مراسم «بزرگداشت حماسه‌سازان جامعه پزشکی در دوران جنگ تحمیلی» گفت: «البته ما در آن دوران توانستیم امام (ره) را برای متوقف کردن جنگ قانع کنیم (!)، به طوری که در یک جلسه با حضور پنج نفر از سران خدمت امام (ره) رفتیم و وضع را تشریح کردیم، امام (ره) نیز خیلی سریع فهمیدند (!) و آن نامه عجیب و تاریخی را نوشتند و خودشان مسئله را حل کردند.»
از سوی دیگر انتشار نامه منتشر نشده ای از امام خطاب به مسئولین کشور از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی در مهرماه 1385 در رسانه های جمعی پرده از بخشی از این اسرار برداشت که مطالعه این نامه بخشی از ناگفته های نوشاندن جام زهر را روشن می سازد.
حضرت امام در این نامه به طور مشخص از سه مسئول نام می برند که در نامه های خود تلاش نموده اند تا امام را به پذیرش قطع نامه متقاعد سازند.
1.    فرمانده وقت سپاه؛ محسن رضایی
2.    نخست وزیر؛ میرحسین موسوی
3.    مسئول وقت تبلیغات جنگ؛ سیدمحمد خاتمی

البته شایان ذکر است نقش اصلی انتقال این نامه ها را شخص مسئول وقت کل جنگ –هاشمی رفسنجانی-  داشته است.
امام (ره) در خصوص نقش نامه محسن رضایی می فرمایند: « با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح‌های شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره می‌شود.»
رضایی هم چنین در این نامه نوشته بود: «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاح های لیزر و اتم، داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»
امام (ره) هم چنین آورده اند که: «وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود. این فرمانده مهم‌ترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر می‌رسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست.»
امام در خصوص نامه میر حسین موسوی نیز می فرمایند: « آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند، مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاح‌هایی را که در شکستهای اخیر از دست داده‌ایم به اندازه تمام بودجه‌ای‌ است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود.»
هاشمی رفسنجانی نیز بعد ها در مصاحبه ای با تأیید این مسأله اعلام نمود: «دولت مهندس میرحسین موسوی در آن موقع اعلام کرد دیگر قادر به تدارک مالی نیست»(4)

و امام البته ابه نامه مسئولات تبلیغات جنگ نیز اشاره می کند. «مسئولان سیاسی می‌گویند از آنجا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»
محسن رضایی در توضیح این امر به نامه سید محمد خاتمی – که در آن مقطع وزیر ارشاد و با حفظ سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و مسئول تبلیغات جنگ بود- می گوید: «نامه آقای خاتمی، حکایت از آن داشت که بسیجی‌ها و مردم به جبهه نمی‌روند و ما در جبهه نیرو کم داریم.»


والبته محسن رضایی به نقش هاشمی رفسنجانی به عنوان برنامه ریز اصلی این ماجرا اشاره می کند، که نامه خود او و  نامه میرحسین موسوی و نامه سیدمحمد خاتمی و نامه تعدادی از دیگر فرماندهان نظامی را به نزد امام برده و ایشان را به پذیرش قطع نامه متقاعد می سازد: «آقای هاشمی هم این نامه هم چند نامه دیگر از جمله آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت، و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد گفته بود که نظامیان این گونه می‌گویند و مسؤولان سیاسی و اقتصادی هم می‌گویند پول نداریم. شما تکلیف را روشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند.»
و در نهایت سخن هاشمی هم این است که: «وضع اقتصادی ما بد شده بود و دنیا تصمیم گرفته بود بدون رعایت مقررات جنگ اجازه بدهد صدام هر کاری می‌خواهد، انجام دهد... ما نگذاشتیم این شرایط حاد به وجود بیاید و با پذیرش قطعنامه و تحمیل شرایط ما جنگ را به پایان رساندیم.»
آری امام هیچ گاه تحت تأثیر ترس و واهمه برخی مسئولان و کارشناسان از موض اصولی خود که بارها تأکید کرده بود که «اگر جنگ بیست سال هم طول بکشد؛ ما مرد جنگیم» کوتاه نمی آمد و آن چه موجب شد تا امام (ره) از موضع خود کوتاه آیند و جام زهر را بنوشند، گزارش های جهت دار برخی مسئولان و کارشناسان بود.
اما برخی از دلایل دیگری که در چرایی این تعبیر «نوشیدن جام زهر» توسط امام به ما کمک می کند در ذیل می آید:
اول آنکه: از مدت ها قبل از پذیرش قطعنامه دولت عراق بر اثر شکست های پی در پی اصرار بر این داشت که صلح بر قرار شود ولی هنوز سربازان عراقی در داخل خاک ایران بودند. اگر در آن موقع قطعنامه پذیرفته می شد که خاک ایران در اشغال عراقی ها بود، دیگر توان پس گیری آن مناطق مشکل بود، چون در گیرودار تشریفات اداری سازمان ملل و رفت و آمدها و گفتگوها و نشست ها، نه سرزمین های ما را پس می دادند و نه خسارت می پرداختند، همان طور که هنوز بعد از چند سال که از پذیرش قطعنامه می گذرد، خسارت هایی که بر اساس قطعنامه 598 بایستی دولت عراق به ایران بپردازد، پرداخت نکرده است.
دوّم:اگر قطعنامه پذیرفته می شد (در حالی که خاک ما در دست عراقی ها بود)، روحیة سربازان ما تضعیف می شد و اگر دوباره می خواستند سر و سامان بگیرند و حمله ای بکنند، توان نداشتند، چون اکثر نیروهای رزمی ایران نیروهای مردمی و بسیج بود. این نیروها در صورتی در جبهه می ماندند که حمله ای صورت بگیرد و اگر جبهه ها راکد می شد، به شهرهای خود بر می گشتند.
سوم:نیروهای ایران بر اثر حملات پی در پی و با پیشروی در خاک عراق اهرم مهمی به دست آوردند تا بتوانند دولت عراق و حتی حامیان استکباری آن را مجبور کنند تن به خواسته‌های ایران بدهند.
چهارم: مقصود از ادامة حمله و جنگ با نیروهای متجاوز عراقی (که به نمایندگی از استکبار جهانی و با کمک های اکثر کشورهای منطقه و آمریکا و حمایت های برخی از کشورهای اروپایی انجام گرفته بود)، رسیدن به تمامی خواسته های بحق ملّت ایران بود که عبارت بود از:بیرون کردن متجاوز، مجازات عاملان تجاوز (صدام و حامیان او) گرفتن خسارت های فراوانی که به ایران وارد شده بود. چون هنوز این خواسته ها محقق نشده بود، و مطمئناً در پناه سازمان مللی که در دست استکبار جهانی است،‌ این خواسته ها برآورده نمی شد که الآن به خوبی معلوم شده است، از این رو امام آن را جام زهر نامیدند.

آری! جام زهر امام نوشاندند تا جنگی که دیگر رغبتی برای ادامه آن را نداشتند، را پایان دهند، غافل از این که بسیجیان حقیقی خمینی کبیر تا آخرین قطره حاضر بودند از این راه دفاع کنند.
مبادا که ما نیز امام خویش را تنها گذاریم... 
 
پاورقی:
1) نامه امام به مسئولان در خصوص پذیرش قطع نامه، سایت آفتاب، 7 مهر 1385
2) صحیفه امام ج ۲۱ ص۹۲
3) بیانات مقام معظم رهبرى‏در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره) 1375/03/14
4) صحیفه امام - جلد 21 - صفحات 123 و 124.

آیا هاشمی از مواضع 88 عذرخواهی خواهد کرد!؟
دموکراسی"به شرط چاقو"/از اتهام تقلب در انتخابات88 تا تمجید از سلامت انتخابات92/ دولت همان دولت؛ شورای نگهبان، همان شورای نگهبان؛ یکی تقلب شد یکی سالم است!

گروه سیاسی: "مردم وفادار و فهیم و متدّین جمهوری اسلامی ایران در روز 24 خرداد ماه به دنیا ثابت کردند که به‌هیچ وجه تحت‌تأثیر تبلیغات سوء داخلی و خارجی قرار نگرفتند و براساس درک و فهم بالا، به تکلیف خود عمل کردند.  اگر دشمنان جمهوری اسلامی ایران ذره‌ای انصاف داشته باشند، باید بپذیرند که ایران دموکرات‌ترین انتخابات دنیا را برگزار کرد و هیچ شبهه‌ای نمی‌توانند به آن وارد کنند."  این اولین اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات است.

به گزارش رجانیوز، در حالی که تنها 4 سال از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری می گذرد و همچنان افکار عمومی میزان "شبهه آفرینی" های هاشمی رفسنجانی در سلامت انتخابات 88 و نقش فرزندانش در آشوبهای خیابانی را فراموش نکرده است، وی بدون هیچ توضیحی درباره اینکه به چه علت در آن برهه در برابر رای مردم و رییس جمهور منتخب تمکین نکرد، انتخابات اخیر را دموکرات ترین انتخابات دنیا توصیف کرده است.

البته موضع اخیر آقای هاشمی نه تنها محل خدشه نیست بلکه اعتراف به حقیقتی دیرینه است که در سال 88 توسط وی و همفکرانش زیر سوال قرار گرفت. به عبارت دیگر هاشمی، همسرش، فرزندانش و دیگر حامیان وی باید به این سوال اساسی پاسخ دهند که آیا روند برگزاری یا دولت برگزار کننده انتخابات سال 88 تفاوتی با سال 92 کرده است یا آنها دموکراسی را "به شرط چاقو" قبول دارند و زمانی که کاندیدای مورد نظرشان توسط ملت انتخاب شود،‌ با ذوق زدگی هر چه تمام آن را "دموکرات ترین انتخابات دنیا" می دانند و اگر فردی غیر از آن کسی که مورد نظر آنها باشد توسط مردم انتخاب شود، در آن انتخابات تقلب شده و باید با حضور در کف خیابان ها به آشوب و کودتا علیه اراده ملت دست زد؟

از طرف دیگر باید توجه داشت که همان شورای نگهبان و وزرات کشوری که 4 سال قبل در معرض اتهام تقلب 11 میلیونی قرار داشت، امروز حتی حاضر نیست یک درصد آرای حسن روحانی ( تقریبا 370 هزار رای) را جا به جا کند تا بواسطه آن، انتخابات را به دور دوم بکشاند و در نهایت با استفاده از این ظرفیت، فرصتی برای ناکامی او در انتخابات فراهم سازد؛ نکته ای که تامل در آن، اوج میزان سلامت برگزاری انتخابات در ساز و کار جمهوری اسلامی را به خوبی به رخ جهانیان و تمامی کشورهای مدعی دموکراسی و انتخابات آزاد می کشاند.

گفتنی است با آشکار شدن بیش از پیش ماهیت واقعی مدعیان دروغ تقلب در انتخابات، به نظر می رسد باید نسبت به محاکمه سران فتنه 88 بصورت جدی مبادرت شود. چرا که این روزها خیانت بزرگ آنها به مردم و نظام در سال 88 حتی بر دشمنان و رسانه های بیگانه نیز آشکار شده و دقیقا از همان ساز و کار انتخاباتی که 4 سال قبل آنها مدعی تقلب 11 میلیونی در انتخابات شدند، حامیان آنها امروز توانسته اند بار دیگر در یک ساز و کار دموکراتیک و قانونمدارانه، قدرت را به دست گیرند.

آقای هاشمی رفسنجانی کدام ترکیب انتخابات را می پسندد؟

آقای هاشمی رفسنجانی کدام ترکیب انتخابات را می پسندد؟

محمد سرشار

براساس پیشبینیهایی که قبلاً عرض کرده بودم، آرایش انتخابات قطبی تر شده است. اکنون رقابت اصلی میان قطب هاشمی+خاتمی (روحانی و تا حدودی رضایی)، قطب اصولگرا (قالیباف+ولایتی) و قطب مقاومت (جلیلی) است.
نظرسنجیها نشان می دهد که در وضعیت کنونی، انتخابات دو مرحله ای خواهد بود. بهترین و بدترین ترکیب مرحله دوم از نظر آقای هاشمی رفسنجانی چیست؟
١قالیباف و جلیلی
٢ولایتی و روحانی
٣قالیباف و روحانی
٤قالیباف و رضایی
٥- ...
به نظر می رسد بهترین حالت برای آقای هاشمی، رقابت میان آقایان ولایتی و روحانی خواهد بود. یکی نیروی مستقیم و دیگری نیروی باواسطه. فردی که در سال ١٣٨٤ هم به حرمت آقای هاشمی انصراف داد.
از سوی دیگر بدترین حالت برای آقای هاشمی، رقابت میان آقایان قالیباف و جلیلی خواهد بود. کسانی که بین موجودان، کمترین نسبت را با ایشان دارند.
چیزی که ریسک این بازی را افزایش خواهد داد، انصراف آقای حدادعادل به نفع آقای جلیلی و انصراف آقای ولایتی به نفع آقای قالیباف خواهد بود.
به هر دلیلی، آقای حدادعادل به نفع شخص خاصی انصراف ندادند و با حمایت جامعه مدرسین از آقای ولایتی، احتمال انصراف ایشان هم کم شده است.
عدم انصراف آقای ولایتی باعث شده که اولاً احتمال انتخاب یک مرحله ای آقای قالیباف به شدت کاهش پیدا کند و ثانیاً احتمال رقابت مرحله دوم میان آقایان قالیباف و جلیلی کم شود.
بنابرین به نظر می رسد از منظر آقای هاشمی رفسنجانی، جلوگیری از انصراف آقای ولایتی، مهمترین اقدام برای کاهش آرای قطب اصولگرا (قالیباف) و مقاومت (جلیلی) خواهد بود.

هاشمی هشت بار رد صلاحیت شده است!

هاشمی هشت بار رد صلاحیت شده است

هر چند بر اساس مستندات غیر قابل دسترسی، صدها دلیل می‌توان برای این موضوع آورد اما در این یادداشت تنها هشت دلیل علنی و مستند ارائه می‌شود که نشان می‌دهد هاشمی رفسنجانی تاکنون هشت بار رد صلاحیت شده است.

خبرگزاری فارس: هاشمی هشت بار رد صلاحیت شده است


به گزارش
 خبرگزاری فارس، حجت‌‌الاسلام حمید رسایی مدیر مسول هفته نامه 9 دی در شماره 97 این هفته نامه نوشت:

این یادداشت هر چند عمومی منتشر می شود اما تنها برای اعضای محترم شورای نگهبان به نگارش درآمده است. هر چند بر اساس مستندات غیر قابل دسترسی، صدها دلیل می توان برای این موضوع آورد اما در این یادداشت تنها هشت دلیل علنی و مستند ارائه می شود که نشان می دهد هاشمی رفسنجانی تاکنون هشت بار رد صلاحیت شده است.

1 . عدم توان مدیریتی

هاشمی قطعا توان اداره کشور و به سرانجام رساندن وظایف عالی ترین مقام اجرایی کشور را ندارد و این موضوع امری بدیهی است، چرا که هاشمی در مرز هشتاد سالگی قرار دارد. سن بسیار بالای هاشمی هرگز به او اجازه نخواهد داد تا در قامت یک مدیر پرتحرک و پرانرژی، به بدیهی ترین وظایف یک مدیر اجرایی بپردازد. برای این که بتوانید چنین موضوعی را به خوبی تصور کنید، کافی است پدر بزرگ هشتاد ساله ای را به یاد آورید که قرار است دخل و خرج یک خانواده ده نفره را تأمین کند! قطعا توقع چنین وظیفه ای از کسی در چنین سن و سالی، توقعی بیجاست. جایگاه این فرد مشورتی است، کاری که در حال حاضر با تدبیر رهبر انقلاب درباره هاشمی و وجودش در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال تحقق است.

اما این فقط یک بُعد از ناتوانی مدیریتی هاشمی رفسنجانی است. او سال ها پیش وقتی میان سال بود با اعتماد مردم در رأس مدیریت اجرایی کشور قرار گرفت. هر چند در آن ایام، دولت تحت مدیریت او زحمات زیادی کشید اما کیست که تورم 49 درصدی آن ایام که کمر مردم را شکست، به یاد نیاورد! و این در حالی است که این تورم به هیچ وجه محصول یک جراحی بزرگ اقتصادی نبود. سیاست های هاشمی در حوزه اقتصادی و مدیریتی، چنان شکاف طبقاتی ای ایجاد کرد که برای اولین و آخرین بار (تاکنون) در چند شهر کشور اعتراضات و آشوب های خیابانی نسبت به وضعیت معیشتی صورت گرفت که البته هیچ یک ریشه سیاسی نداشت. شاید همین یک دلیل کافی باشد برای عدم احراز صلاحیت کاندیدای مورد نظر در انتخابات یازدهم.

2 . حمایت ضدانقلاب و جریان بیگانه

انتخابات نهم ریاست جمهوری در سال 84 را هیچ کس از یاد نبرده. در آن انتخابات همه شاهد بودند که چطور جبهه ای از حامیان هاشمی رفسنجانی شکل گرفت. جبهه ای که یک سر آن در داخل و حتی از محترمین شهر مقدس قم قرار داشت و سر دیگرش در آن سوی مرزها و در حلقه های ضد انقلاب و بیگانه. حامیان آن روز هاشمی در داخل کشور، هر چند دلیل حمایتشان را سابقه و نزدیکی هاشمی با ارکان انقلاب می دانستند اما وقتی حمایت بیگانگان از هاشمی را دیدند و ستادهای غیرمتعارف او را در داخل کشور مشاهده کردند، تا خواستند بجنبد و پای خود را از خط حمایت از هاشمی عقب بکشند، صندوق های رأی را در برابر خود دیدند و آنجا بود که دیگر نمی توانستند کاری کنند. ای کاش حمایت و امید بیگانگان و ضد انقلاب به هاشمی، همان روزها در اذهان دفن می شد و به روزها و سال های بعد کشیده نمی شد، اما چه می شود کرد وقتی هاشمی با نقشی که در فتنه سال 88 بر عهده گرفت، نسبت بین خود و جریان بیگانه و ضد انقلاب را نه تنها از بین نبرد که آن را از قبل هم کمتر کرد. این روزها که بماند جای خود، وقتی رسانه های بیگانه را ورق می زنید، مهمترین خبر، اجماع عناصر ضد انقلاب و بیگانه در حمایت از هاشمی است و فایده ای که حضورش برای آنها دارد. جای امام راحل خالی وقتی پیش از این به صراحت بارها و بارها فرموده بودند: هرگاه دیدید دشمن و رسانه های او از شما تعریف و تمجید می کنند، در خودتان شک کنید و سوگمندانه هاشمی در راهی که برگزیده بود، شک نکرد با این که قرآن کریم هم به صراحت فرموده است: لن ترضی عنک الیهود و لن النصاری حتی تتبع ملتهم.

واقعا اگر کاندیدای دیگری تا این اندازه، حمایت بیگانگان از خود را به دنبال داشت، از سد شورای نگهبان می گذشت!؟

3 . سواستفاده های مالی در انتخابات سال 84

حمزه کرمی از اعضای حزب منتسب به هاشمی رفسنجانی و از نزدیکترین یاران فرزند هاشمی در دادگاه بعد از فتنه سال 88 می گوید: از سال 82 به توصیه محمد هاشمی رفسنجانی به سازمان بهینه سازی مصرف سوخت رفتم. وقتی وارد آن سازمان شده و شروع به کار کردم در خلال کار متوجه قصد حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات دور نهم شدم. کرمی ادامه داد: باید بگویم که در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت نیز مهدی هاشمی نقش موثری داشت. وی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت المال برگزار می‌شود و اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. لذا بنده با وی صحبت کردم و البته گوشزد هم کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی‌پذیرفت.

این متهم بازداشت شده در جریان حوادث اخیر ادامه می دهد: یک شرکت 500 میلیون تومان برای چاپ یک میلیون جلد کتاب پول دریافت کرده بود در حالی که تنها 25 هزار جلد کتاب شد و مابقی پول صرف تبلیغات مورد نظر مهدی هاشمی برای پدرش شد.

کرمی می افزاید: مهدی هاشمی معتقد به پولشویی بود. وی پول‌های را از سازمان بهینه سازی دریافت می‌کرد و آنها را مکررا به دلار و ریال تبدیل می‌کرد. وقتی دلیل این کار را از وی پرسیدیم، وی گفت که با این کار کسی نمی‌تواند منشاء پول‌ها را کشف کند.

وی اضافه می کند: با فشار مهدی هاشمی از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت به منظور تبلیغات در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش یعنی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی پول برداشت می‌شد و مهدی هاشمی پس از شکست پدرش در انتخابات به اقدامات خود ادامه داد و مابقی پول‌های باقی مانده و بدهکار شده خود را نیز به شرکت‌هایی که برای پدرش تبلیغ می کردند، پرداخت کرد.

این متهم دستگیر شده در جریان حوادث اخیر اظهار می دارد: مهدی هاشمی به این اقدامات خود در حالی دست می‌زد که که این پول‌ها باید صرف تبلیغات برای بهینه سازی مصرف سوخت صرف می‌شد نه تبلیغات برای پدر وی. پول‌هایی که وی برای تبلیغات در انتخابات دور نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش هزینه کرد (در سال 84 یعنی هشت سال قبل) معادل 2 میلیارد تومان بود."

این اعترافات که بسیاری از شواهد و قرائن دیگر، دلیل روشنی بر صحت آنهاست، نشان می دهد که متأسفانه هاشمی رفسنجانی به دلیل عدم توان مدیریت فرزندانش، در این دوره و قبل از آن در دوره مدیریت اجرایی کشور، تخلفات بسیاری توسط خانواده و اطرافیان وی صورت گرفته که حتی یکی از آنها برای رد صلاحیت افراد دیگر کافی است.

شاید ادعا شود که این موارد هنوز به اثبات نرسیده پس قابل استناد نیست، در پاسخ باید گفت با فرض پذیرش این اشکال، آیا همین میزان برای عدم احراز صلاحیت کافی نیست؟ آیا این امر حکایت از عدم توان هاشمی رفسنجانی برای مدیریت فرزندانش دارد؟

4 . نوع نگاه درباره ولایت فقیه و عدم التزام عملی به آن

سوگمندانه باید گفت که عملکرد آقای هاشمی رفسنجانی - حداقل در ده سال اخیر  -به روشنی حکایت از فاصله وی از رکن انقلاب اسلامی می کند تا جایی که اخیرا در جمع هواداران خود اعلام کرد که رهبر معظم انقلاب دیگر مانند گذشته به او اعتماد ندارد. شاید لازم نباشد که ما برای اثبات عدم التزام هاشمی رفسنجانی به ولایت فقیه، خود را به زحمت بیندازیم وقتی هنوز کمتر از چهار سال از فتنه سال 88 و تفاوت عمیق عملکرد هاشمی با توصیه های و فرامین رهبری انقلاب در خصوص نحوه برخورد با آن کودتا در برابر ماست.

اما واقعا چرا اینگونه است؟ شاید این مشکل به نوع ساختار ذهنی هاشمی از نظام اسلامی بر می گردد. ظاهرا در منظومه فکری ایشان، نظام جمهوری اسلامی مترادف با حضور یک فقیه جامع الشرایط در رأس آن نیست یا حداقل این موضوع به اندازه ای که در قانون اساسی و تفکر امام راحل پیش بینی شده بود نیست. این نکته را از آن باب یادآور می شوم که ما در عملکرد وی چنین تقیدی را حس نمی کنیم. حتی هاشمی خود یکبار این موضوع را به زبان آورده است آنجا که وقتی درباره آینده دانشگاه آزاد با دیگر اعضای هیأت امنای دانشگاه آزاد به بحث نشسته بود. هفته نامه 9 دی پیش از این در شماره 7 خود (30 بهمن 89) سندی را منتشر ساخت که برگرفته از یک فایل صوتی بود. در ادامه، ابتدا خلاصه ای از این جلسه و سپس به دلیل اهمیت مطالب طرح ‎شده، عین مذاکرات طرح‎شده در آن فایل صوتی را نقل می کنیم.

هیأت امنای سابق دانشگاه آزاد در جلسه تاریخ 7 اسفند 87 در خصوص موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد و تغییر اساسنامه آن تشکیل جلسه می دهد. در این جلسه، هاشمی رفسنجانی ابتدا در خصوص ارسال اساسنامه پیشنهادی در دست بررسی خودشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین ارسال کامل یا ناقص آن برای مقام معظم رهبری، از اعضا نظرخواهی می کند و هریک از اعضا، نظر خود را عنوان می‌کنند. میرحسین موسوی بین حاضرین بیش از دیگران نگران موضوع وقف دانشگاه آزاد است، بنابراین پیشنهاد می کند که وقف اموال در اساسنامه نیاید؛ بلکه اول وقف شود و بعدا اساسنامه پیشنهادی برای رهبری ارسال شود تا وی در برابر عمل انجام‎شده قرار گیرد! برخی از اعضا در مذاکرات خود از این که سازمان اوقاف بتواند نسبت به این وقف اشرافی پیدا کند، احساس نگرانی می کنند و حتی یکی از اعضا خطاب به هاشمی می گوید: "شما باید با آقا صحبت کنید حتماً تولیت دانشگاه آزاد مثل خیلی چیزهای کوچک‌تر از این، زیر نظر ولی فقیه باشد و نفرات آن را هم مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان و... یعنی افراد هیات موسس را هم ولی فقیه زمان مشخص کنند، در این صورت از شمول کار هم بیرون می‌آید ".

اما ادامه بحث در مشروح مذاکرات: هاشمی می گوید: "نه من با این موافق نیستم، اگر بدهیم به اختیار ولایت فقیه، خیلی آسان مثل بقیه جاها در مسیرهایی می‌افتد که نمی خواهیم(!) مثل بنیاد مستضعفان و تبصره 82 می شود؛ آنها هم اموال‌شان کمتر از دانشگاه آزاد نیست. آن‎وقت آدم نمی‌داند چه اتفاقی ممکن است بیفتد ..."

در این بین، هاشمی پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود: (در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی فقیه تصمیم گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود)، رد کرده می‌گوید: "ولی فقیه خوب است؛ ولی اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی فقیه نداشته باشد ... تعدادی علی البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود ".

بر اساس فایل صوتی که هاشمی در پایان در حالی که در ابتدای جلسه اعلام کرده بود در دیدار خصوصی با رهبر انقلاب، ایشان به وی فرموده‌اند شورای عالی انقلاب فرهنگی در جریان جلسه فوق قرار گیرد، بدون توجه به آن توصیه می‌گوید: "ما خبر این جلسه را نباید منتشر کنیم چون من به آقای خامنه‌ای گفته‌ام ما در این جلسه می‌خواهیم تصمیماتی بگیریم و بعد آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی بدهیم. اگر خبر این جلسه را منتشر کنیم و مصوبات را به شورا ندهیم، خوب نیست، بنابراین خبر این جلسه را ندهید ".

اکنون چند سؤال جدی مطرح است که آقای هاشمی به عنوان کاندیدا امروز و رییس مجلس خبرگان دیروز باید به آنها پاسخ دهد

هاشمی رفسنجانی آن روز در حالی که در رأس مجلس خبرگان قرار داشت و باید مدافع پر انرژی اصل ولایت فقیه می بود، چگونه احتمال می دهد شاید روزی نظام ما ولی فقیه نداشته باشد؟ آیا اساساً نظام بدون ولایت فقیه، اسلامی و مشروع خواهد بود، حتی اگر جمهوری اسلامی باشد؟ چگونه است که هاشمی رفسنجانی دانشگاه آزاد را همیشگی می داند ولی ولایت فقیه را نه؟ کدام نظام مدّ نظر هاشمی است که ولی فقیه ندارد؟

شاید گفته شود این ادبیات هاشمی سهو لسان بوده و نه اعتقاد قلبی او؛ این احتمال، هرچند ممکن است اما بررسی مواضع هاشمی قبل از فتنه 88 تا امروز به همگان ثابت می کند که این کلمات سهو لسان نیست بلکه نشان از تغییر نگاه هاشمی به این مقوله دارد. با این حساب باید پرسید در این صورت آیا واقعاً هاشمی رفسنجانی باز هم می تواند صلاحیت حضور در انتخابات را داشته باشد؟ سستی در اعتقاد به ولایت فقیه چگونه با چنین جایگاهی تطابق دارد؟

در قسمتی از جلسه، هاشمی دلیل مخالفت خود با پررنگ شدن نقش رهبری در سرنوشت دانشگاه آزاد را این‏گونه اعلام می کند که در این صورت دانشگاه می افتد در مسیری که ما نمی خواهیم! ایشان باید توضیح دهد: این چه مسیری است که رهبر انقلاب می خواهد و هاشمی نمی خواهد؟ هاشمی در بخش دیگری می‌گوید: رهبری ملاحظاتی دارند که معلوم نیست ما بتوانیم اعمال کنیم، مانند عزل و نصب رؤسای دانشگاه‌ها! مگر رؤسای دانشگاه آزاد قرار است چه ‎کسانی باشند که تغییر آنها غیرممکن نشان داده می شود؟ به دنبال چه افرادی هستند که مخالفت ولی فقیه را در پی خواهد داشت؟

چرا هاشمی رفسنجانی از اعضای جلسه می خواهد مشروح مذاکرات این جلسه منتشر نشود؟ خود او در ابتدا نظر رهبری را مبنی بر لزوم اطلاع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان می دارد و در پایان به‏ خلاف آن دستور می‌دهد.

قطعا یکی از مهمترین دلایلی که اعضای محترم خبرگان رهبری را برای رأی "نه" به هاشمی ترغیب کرد، همین موارد و نوع نگاه وی به اصل ولایت فقیه بود.

گفتنی است که این نوار صوتی از جمله اسنادی بود که مهدی هاشمی در آبدارخانه ساختمان هیأت امنای دانشگاه آزاد جاسازی کرده بود و به دست سربازان گمنام امام زمان کشف شد.

5 . نامه بدون سلام و السلام خطاب به رهبری

قطعا چهره های ریزی مانند خاتمی، کروبی، بهزاد نبوی، تاج زاده، موسوی خوئینی ها و ... را نمی توان شاه کلید فتنه سال 88 دانست. چرا که همه این عناصر در فتنه ده سال قبل از آن هم بودند. آیا فتنه 18 تیر سال 78 کار عناصری غیر از این افراد بود؟ آیا مگر غیر از این است که جلسات طراحی این فتنه با مدیریت مصطفی تاج زاده بر روی قایقی در پشت سد کرج برگزار می شد تا به زعم آنها از تیررس هرگونه شنودی در امان باشد؟ این جماعت در سال 78 هم می خواستند فتنه ای بمانند فتنه سال 88 اجرا کنند اما نتوانستند، چرا ؟ چون هاشمی آن روز، مغبوض این جریان بود و هرگز به تکیه گاه شدن این افراد تن نداد اما ده سال بعد، وقتی هاشمی در بغض "نه" مردم می سوخت، برای انتقام از شکست سال 84 حاضر شد تا تکیه گاه این جریان شود.

هاشمی در طول این مدت سکوت کرد حتی وقتی حرامیان در روز عاشورای سال 88 به خیابان ریختند وی حاضر نشد شفاف و محکم در دهان فتنه سبز که تمام قد به دفاع از حرمت شکنان عاشورا به میدان آمده بودند، بزند. حال مردم چگونه بپذیرند که شورای نگهبان، چنین فردی را برای ریاست جمهوری ایران اسلامی که هویتی غیر از عاشوار ندارد، تأیید خواهد کرد.

شیپور آغاز فتنه سال 88 را باید نامه سرگشاده "بدون سلام و السلام" هاشمی دانست که چند روز قبل از انتخابات منتشر شد، نامه ای که هاشمی در آن از دود آتش خشم احزاب خبر داده بود و روز انتخابات همسر هاشمی آن را علنی تر گفت. شاید به همین دلیل بود که وقتی چهار نهاد امنیتی در همان ایام به بررسی ریشه های فتنه سال 88 مأمور شدند، همگی به یک جا رسیدند!

6 . تریبون نماز جمعه مهم تر است یا تریبون ریاست جمهوری

در فتنه سال 88 هاشمی رفسنجانی آنقدر بر طبل فتنه کوبید که دشمن را به طمع انداخت. مواضع هاشمی در فتنه سال 88 نقش تنفس مصنوعی برای فتنه گران را داشت، آنها با تکیه بر هاشمی، همان اهداف براندازنه ای را دنبال کردند که عَلمش را در 18 تیر سال 78 برافراشته بودند اما باز چه می توان کرد، وقتی لجاجت و کینه از رقیب انتخاباتی ای که هاشمی در سال 84 از او شکست خورده بود، او را به آنجا کشاند که کف و سوت دشمن در تشویق از مواضع هاشمی را نبیند! بنابر اصل ولایت پذیری، قاعدتا باید بعد از خطبه های نماز جمعه رهبر معظم انقلاب، دیگر هیچ ساز ناکوکی از تریبون نماز حمعه شنیده نمی شد، اما هاشمی دقیقا بیست و شش روز پس از شنیدن توصیه های راهبردی رهبر انقلاب در کور کردن فتنه دشمنان قسم خورده انقلاب، سخنانی را در نماز جمعه تهران ایراد کرد که دشمنان امام و انقلاب را به وجد آورد. طمع دشمن بر هاشمی به جایی رسید که برای اولین بار رسانه های بیگانه نه تنها مخاطبان خود را به حضور در نماز جمعه ترغیب کردند که آموزش قرائت نماز جمعه هم از این رسانه ها پخش شد! با این همه، هاشمی رفسنجانی تاکنون بارها و بارها اعلام کرده که رهبر معظم انقلاب را فصل الخطاب می داند اما راه حل برون رفت از بحران بعد از انتخابات را راهکارهای ارائه شده خود در نماز جمعه می داند! و دقیقا به همین دلیل بود که خطبه نماز جمعه هاشمی در 26 تیرماه سال 88 ، آخرین نماز جمعه وی تاکنون بوده است.

اکنون باید از شورای محترم نگهبان پرسید: وقتی هاشمی رفسنجانی به حق، در طول سه سال گذشته صلاحیت استفاده از تریبون نماز جمعه را نداشته، چطور می تواند صلاحیت استفاده از تریبون کاندیدای ریاست جمهوری را  داشته باشد؟!

7 . حرف های اهل خانه یا حرف صاحب خانه!

همه می دانند که خانواده هاشمی رفسنجانی یک از اصلی ترین ارکان فتنه و کودتای سال 88 بوده اند. از عفت مرعشی همسر هاشمی گرفته تا فائزه و مهدی که بی شک نقش عملیاتی بر عهده مهدی هاشمی بود، برای همین هم وقتی دست قانون به یقه مهدی نزدیک شد، با اشاره پدر، بیش از سه سال به لندن پناه برد!

همین چند روز قبل بود که وقتی عفت مرعشی، مادر مهدی هاشمی رفسنجانی برای شرکت در نخستین جلسه دادگاه پسرش رفته بود، با اشاره به حضور هاشمی رفسنجانی در عرصه انتخابات ادعا کرد: "حاج آقا مطمئناً وارد عرصه انتخابات نمی‌شود." وی خاطرنشان کرد: "انتخاباتی وجود ندارد، مگر برای اینها (نظام جمهوری اسلامی ایران) کاری دارد که رأی‌ها را عوض کنند." قطعت هر دو ادعای همسر وی کذب و غیر واقعی است همانطور که بخش اول ادعای وی غلط از آب درآمد. ولی این اولین بار نبود که همسر هاشمی چنین بی محابا همصدا با ضد انقلاب و بیگانگان، نظام اسلامی را متهم می کرد. چرا که پیش از این در سال 88 نیز وقتی رأی خود را به موسوی داد، در پاسخ به این سئوال که اگر موسوی انتخاب نشود، نظرتان چیست، در برابر دوربین های در حال فیلمبرداری گفت: " اگر موسوی رأی نیاورد یعنی تقلب شده و مردم باید به خیابان‌ها بریزند." 

در همان ایام نیز هر جا فتنه گران در حال آشوب و بلوا بودند، اعضای خانواده هاشمی بویژه چهره ای مانند فائزه هاشمی در حال خوردن ساندویچ بود! این ساندویچ ها وقتی مزه خاص تری می یافت که همزمان با ایراد شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه، فرزند هاشمی، لقمه ها را زیر پل کالج به دندان می کشید. شاید بگویید جرم فرزند و همسر را که نباید به پای پدر و همسر نوشت! بله اما آیا جز این است که این سخنان و مواضع عفت و فائزه، بازنشر مواضعی است که آنها از بزرگترشان در خانه شنیده بودند! واقعا آیا جز این است؟ بویژه که بزرگتر خانواده هرگز حاضر به اعلام برائت نسبت به این ادعاهای اهل خانه نشد! و اما درباره نقش مهدی که باید فصل جداگانه ای به آن اختصاص داد.

8.چرا هاشمی رفسنجانی محاکمه مهدی را محاکمه خودش می‌داند

هاشمی بارها گفته بود که من از مهدی خواستم تا به انگلیس برود و هر وقت بگویم او برمی گردد، هاشمی همیشه تمام قد از مهدی حمایت کرده است و حتی یک لحظه نتوانسته عاقبت مهدی را جدا از عاقبت خودش بداند، حتی برای یک لحظه نتوانسته مانند آیت الله خزعلی، از عملکرد فرزندانش بویژه مهدی اعلام برائت کند! چرا ؟ چون هاشمی مهدی را آیینه خودش می بیند. برای همین محاکمه مهدی را نیز محاکمه خودش می بیند.

مهدی هم البته کم نگذاشته و بارها و بارها اعلام کرده که پدر در جریان فعالیت های او هست. آخرین بار از این رابطه پر رمز و راز چند ماه قبل رونمایی کرد، وقتی فایل صوتی ای از مهدی هاشمی رفسنجانی در رسانه های مجازی منتشر شد که در گفتگویی با یک عنصر فراری ضد انقلاب، از تقسیم کار بین خود و پدرش سخن گفته بود. مهدی هاشمی در این گفتگوی تلفنی که البته بعدها چند نمونه تندترش هم منتشر شد، اعلام می کند:

"من گفتم به شما (ضد انقلاب مستقر در خارج) شماها باور نکردید، این اشتباهی که شما در دوم خرداد کردید و اقای هاشمی را از خاتمی جدا کردید، این دفعه هم شما دعوا راه انداختید. همان دوم خرداد که (اصلاح طلبها)  به ما فحش دادند ما گفتیم هدفمان مشترک است و دعوا راه نینداختیم. ما می توانستیم اما تفاهم کردیم که همه نیروها باید متحد بشویم و جلوی نظام بایستیم، استراتژی ما از روز اول همین بوده است ." وی در ادامه ضمن  توهین به ارکان نظام  و عصبانیت از شکست در مقابل مردم  اظهار می کند: "هنوز هم معتقدیم باید به رهبری فشار آورد. این هزینه اش از همه چیز کمتر است. من در آن ور (ایران)  که بودم، در بین اطلاعاتی ها زندگی کرده ام. اطلاعاتی ها در هر گروه (ضد انقلاب) نیرو دارند و بینشان اختلاف می اندازند و نمی گذارند متحد بشوند. شما الان نگاه کن ! اپوزیسیون شده 300 گروه ! باید به آنهایی که در داخل کشور در حال جنگ (فتنه) هستند کمک کرد، الان بار بر دوش آنهاست."

مهدی هاشمی می گوید : "ما داریم رو بازی می کنیم ، من با بی بی سی و اینها نمی توانم مصاحبه کنم چون در ایران این کار جرم تعریف شده است. حرف هایی که ماها می زنیم حرف هایی که بابای من زد، از همه حرف های اقایون (اصلاح طلب) تندتر بوده است! ما تقسیم کار کرده ایم هر کسی کار خودش رو می کند. بابا کار خودش رو می کند. اینها به من گیر داده اند چون می خواهند وظیفه اصلی ام را انجام ندهم. وظیفه من به عنوان مهدی هاشمی این نیست  که رسانه های  خبری را کنترل کنم. من وظیفه ای برایم تعریف شده که آن را انجام می دهم … دعوای من با بابا اینست که ما باید تهاجمی تر بشویم با اینها . "

مهدی هاشمی می گوید: "من خودم را می گویم فائزه رو نمی گویم. من وظیفه ام چیز دیگری بوده است. کارهایی که من کرده ام صد برابر بدتر از سخنرانی های شماهاست و نظام هم می داند که من دارم چه کار می کنم و اینها هم می دانند اخلال هایی که در زمان رفتن رییس جمهور ایران ( آقای احمدی نژاد ) به سازمان ملل ایجاد شد توسط من بوده است و این مساله حتی به تاج زاده و بهزاد نبوی و رضا خاتمی و اینها هم بر خورده است! من خبر دارم. من هم نگفتم کار ما بوده و وارد این بازی نشدم ولی طرف های من می فهمند که من کی هستم و می فهمند من دارم چه کاری علیه نظام می کنم و با من بد هستند "

وی در ادامه با اشاره به مصاحبه هایش با رسانه های بیگانه ادعا می کند :"من با بی بی سی مصاحبه کنم خیلی کارهای دیگر را نمی توانم بکنم و الان از ایران از بالا و پایین کشور با من ارتباط دارند و من اگر فردا با بی بی سی مصاحبه کنم اینها دیگر نمی توانند با من ارتباط داشته باشند. بازی من آنطوری نیست که شما بتوانید بفهمید. اینکه من الان بخواهم رو بازی کنم خیلی زود است. البته من حرفهای شما را  قبول دارم که اقای هاشمی باید فتیله را بکشد بالا. ماها هیچ امتیاز عملی الان نمی توانیم از رهبری بگیریم و خیالت راحت باشد نظام هیچ امتیازی الان به ما نمی دهد "

گفتنی است منتشر کننده این فایل (نیک آهنگ کوثر، ضد انقلاب فراری) در ذیل این دو فایل صوتی که در مجموع 20 دقیقه است، تاکید کرده بیست فایل صوتی در اختیار دارد و 18 مورد دیگر را نیز به زودی منتشر خواهد کرد.

اکنون سئوال اساسی از فقها و حقوقدانان شورای محترم نگهبان این است که آیا اگر فرزند یک کاندیدای دیگر چنین جملاتی را بر زبان آورده بود، می توانست از سد شورای نگهبان بگذرد؟ آیا اگر کاندیدای دیگری غیر از هاشمی رفسنجانی چنین پرونده ای داشت، می توانست احراز صلاحیت شود؟ شورای نگهبان قطعا به مرّ قانون عمل خواهد کرد چون ما به آن اعتماد داریم و بر اساس مرّ قانون، اگر فتنه گران کوچکی مستحق رد صلاحیت باشند - که به حق نیز رد شده اند - رأس فتنه 88 صد برابر بیش از آنها مستحق رد صلاحیت یا حداقل عدم احراز صلاحیت است. بنابر این چرا هاشمی باید از این فرصت در راستای فتنه ای دیگر بهره ببرد؟

تکمله: این هشت بند اگر برای "رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی کافی نباشد – که هست –  قطعا برای عدم احراز صلاحیت وی کافی است.


بدون شرح

افسران - هرچقدر حاج سعید دوست داری مثبت بده